ردپا

نشریه ی بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران

ردپا

نشریه ی بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران

چهارمین ردپا

به نام او

گر گنج خواهی سر بنه، ورعشق خواهی جان بده

در صف در آ، واپس مجه، ای حیدر کرار من!

سلام و تابستون کوتاهتون به خیر!

قرار بود که جلسه ی شورای سردبیری راس ساعت ۹ برگزار بشه، اما چون تابستونه و جمع کردن دوستان کمی سخت، جلسه با حضور ۳ نفر از اعضای شورا( من و آقایان مقصودی و یوسف زاده) + چند تا از دوستها و همکلاسی های خوش ذوق و حاضر در دانشگاه( خانم برجی خانی و آقای روستایی) و راس ساعت ۹:۴۵برگزار شد.

خلاصه ی مطلب اینکه قرار شد:

۱) در اولین فرصت، جلسه ای با حضور مسئولان ستونها برگزار بشه تا براشون وظیفه ی خاصی تعریف بشه و اگر دیدیم که کار خاصی ندارن، این سیستم منهل بشه و به جاش تعداد اعضای شورای سردبیری اضافه بشن تا هر کس تو شورا، پیگیری یک قسمت خاص رو به عهده بگیره! در این زمینه هر نظری دارین، دریغ نکنین لطفا!

۲) شاید نشریه ۲ هفته نامه بشه که البته هنوز قطعی نیست!

۳) شماره ی ۴ اگر خدا بخواد، روز افطاری: ۴ مهر باید آماده بشه. دوستان و نویسندگان عزیز می تونن تا آخر شهریور نوشته هاشون رو تحویل بدن. اما نوشته ها باید با یکی از موضوعات زیر باشه:

آ) عمره ی دانشجویی   ب) المپیاد دانشجویی اصفهان   پ) کانون خیریه   ت) وفات حضرت خدیجه (س)   ث) دفاع مقدس   ج) امام حسن (ع)   چ) روز جهانگردی   ح) شبهای قدر   خ) روز جهانی ناشنوایان   د) روز جهانی سالمندان   ذ) حضرت علی (ع)   ر) گروه بندی و حواشی آن   ز) مراسم اعتکاف

امیدوارم تا همیشه سرخوش و سربلند باشید و خدای قشنگ تا همیشه یاورتون!

نظرات 3 + ارسال نظر
مریم چهارشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:57 ب.ظ

ایول که بالاخره اینجا آپدیت شد!!!
باشه، حتما مطالب رو بهت میرسونیم.
راستی، «کانون خیریه» چی‌چی بیده؟؟

به نام او
خودم هم دقیق نمی دونم! از آقای یوسف زاده بپرس! اما منظورم اینه که بچه هایی که کانون رو راه انداختن، اگر دوست داشتن، یه مطلبی در موردش بدن تا همه بفهمیم چی چی بیده!!! :) در مورد مهر ۶ هم باید همین کار رو بکنیم! می گیری که رفیق؟! :)

محمد دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:00 ب.ظ http://pointofview.blogsky.com

سلام....یک سوال: حجم مطلب چقدر باید باشد...آیا این ردپا هم مثل قبلیه در چند صفحه است یا...ففط یه صفحه است؟!
موفق باشید

به نام او
سلام! حجم مطالب بستگی به استقبال بچه ها داره! اگر مطالب خوبی به دستمون برسه، حتما تعداد صفحات بیشتر می شه! تا همیشه سبز باشید و سربلند و خدای قشنگ همراهتون!

سبحان سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:37 ق.ظ

آ) عمره ی دانشجویی پ) کانون خیریهت) وفات حضرت خدیجه (س)ث) دفاع مقدسج) امام حسن (ع)ح) شبهای قدر ذ) حضرت علی (ع)ز) مراسم اعتکاف ........ واقعا خسته نباشید ... یه سوال دارم می خوام بدونم آیا این نشریه زیر نظر بسیج یا سازمان تبلیغات اسلامی هستش که قراره این همه مطلب مذهبی داشته باشه؟؟؟؟؟ پس کجا رفت اون مطالب علمی که در خور دانشجویان دانشگاه تهران باشه؟؟؟؟ کجاست مطالب هنری و ورزشی و بقیه ی این چیزا؟؟؟؟؟؟ واقعا حس می کنم این حرکت داره به جای بدی می رسه و اگه این طور ادامه پیدا کنه نه من ادامه می دم نه بقیه این چرندیات رو می خونن ...... به هر حال بدرووووووووووووووووووووووووووووووود

به نام او
سلام! سوء تفاهم نشه آقای مومنی! منظور از عمره ی دانشجویی و اعتکاف، بازگو کردن خاطرات بچه های ورودی از این تجربه هاست که تلفیقی از معنویت و دوستی و صمیمیته! برای مطالب علمی هم محدودیتی وجود نداره! اما بهتره که با مناسبتهای تقویم یه تناسبی داشته باشه: روز ناشنوایان و سالمندان تو مهرماهه و ما فکر کردیم که اگر مطالب علمی متناسب و منطبق با بعضی مناسبتها باشه، متنوع تر می شه و کمی هم جهت دار! المپیاد دانشجویی هم یک مناسبت ورزشیه و تا اونجایی که من در جریانم، خیلی از دوستهای خودتون تو این المپیاد مدال آوردن و خیلی هم خاطره دارن ازش. در مورد مطالب مذهبی هم ما چندین مورد رو مطرح کردیم که همه مناسبتهای مهرماه هستن! اما قرار نیست در مورد همه ی اونها مطلب نوشته بشه، این کار رو کردیم که دست بچه ها برای مطالب مذهبی هم باز باشه و هم به نوعی هدفمند! اگر شماره ی ۴ مطابق میلمون(شما، من و بقیه ی بچه هایی که نظر می دن و بی تفاوت نیستن!) نبود، باز هم روند رو تغییر می دیم! مضافا بر اینکه من رایزنی های زیادی با بچه های باذوق کردم تا بیشتر کمکمون کنن تا مطالب بهتر بشه. مثلا قسمت طنز و علمی شدیدا فقیرن و این فقر چیزی نیست جز عدم استقبال! وگرنه من خیلی خوشحال می شم اگر از جانب شخص شما مطالب علمی و مناسب با شان دانشکده و رشتمون دریافت کنم! اما بی تعارف باید بگم که کمی ناامید شدم و دل شکسته از این همه بی ذوقی و همون طوری که قبلا هم گفتم، برای دل خودم هم که شده، حتی تنهایی، ادامه می دم! وقتی خود شما تو وبلاگ قطعه های زندگی اونطوری تو ذوق آدم می زنین، آدم ترجیح می ده که به کمک هیچ کس فکر نکنه! کاش کمی، فقط کمی به این فکر می کردید که چقدر تو همین ۴ ماه شروع ردپا، بد و بیراه شنیدم و تحت فشار بودم! من اگر می خواستم با انجمن و بسیج هم کاسه بشم، مجبور نبودم تا ۲۰ شهریور دنبال مجوز، ساختمون ۴۳ رو متر کنم و بالا و پایین برم! سلام من رو به انجمن و بسیج و هر گروه و جناح سیاسی ای که می شناسین برسونین و یادتون باشه که ۴ حرف د و ک و ت و ر اونقدر ها هم بزرگ نیست که بخواد ما رو به خدا و دینمون بی نیاز کنه! تا همیشه سبز باشید و خدای قشنگ تا همیشه همراهتون!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد