ردپا

نشریه ی بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران

ردپا

نشریه ی بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران

حرف حساب بی جواب!

به نام او

می دونین قصه ی من با شما و ردپا چیه؟! به قول مولوی بزرگ و دوست داشتنی که برای زادروز بودنش کسی تره هم خورد نکرد:

هم رهزنی، هم ره بری، هم ماهی و هم مشتری

هم این سری، هم آن سری، هم گنج و استظهار من!

یا به عبارت دیگه: از ماست که بر ماست! این را به خاطر انتقادی می گویم که یکی از دوستهای خوب ردپا مطرح کرده! باور کنید که کوچکترین دلخوری ای از این آقا/خانم ندارم! درواقع خیلی زیاد خوشحال شدم از اینکه مخاطبی تا این حد بلندنظر دارم! بهتر بگویم: از اینکه مسئولیتم را سنگینتر می بینم، بی اندازه به خودم می بالم! اما راستش را بخواهید، انتقاد به ردپا، انتقاد به شماست! تا شما کمک نکنید( که اکثرا هم نمی کنید...!!!) اوضاع ردپا تا همین اندازه که می بینید، افتضاح خواهد بود! این است که انتقاد این دوست واقعی ردپا را بدون هیچ سانسوری اعلام عمومی می کنم تا شما هم اگر نظری دارید، بدهید و اگر ندارید، مثل من در مقابلش کم بیاورید!!! در ضمن همگی منتظر یک جلسه ی مهم و فوری باشید: احتمالا ۳ شنبه ی همین هفته، یعنی ۱۷ مهر! و اما آن انتقاد سنگین و کوبنده و خلاصه حرف حساب بی جواب:

سلام

به نظر من به جای اینکه همش بگین چرا استقبال کمه و از این بنالید، یه بار این سوال رو از خودتون بپرسید و خیلی صادقانه بهش جواب بدید. بپرسید که چرا باید استقبال ازش زیاد باشه؟! یعنی تا حالا چی داشته که باید استقبال ازش زیاد می بود؟

در مورد شماره ی 4 اینکه خوب واقعا هیچی توش نداشت( قبول دارین که هیچی توش نداشت تازه چند تا سوتی هم داشت. البته خوب به حساب تابستون و غیبت بچه ها و وقت کم و ... ) ولی تیپش کمی با شماره ی 3 فرق داشت. شماره ی 3 که همش گمرکی بود غیر از 4 تا نوشته که بچه ها داده بودن. از این 4 تا هم 3 تاش( قضیه ی reviewer ها و توهم دیدی و زاغ سیاه ) انتقاد و گلایه بود و فقط یه معرفی کتابش خوب بود. بابا ردپا که نباید جایی باشه که حالا هر کی هر چی اعتراض داشت بیاد و بنویسش. تریبون آزادی برای انعکاس گلایه ها و انتقادها! البته خوب نالیدن از همه چیز خصلت ما ایرانی هاست!

بعضی از سر گروه ها رو هم باید با یکی از زیر گروه ها عوض کرد ( البته من هر چی میگم فقط در حد یک نظر یا پیشنهادن! ). بعضی از گروه ها هم که واقعا خوشحال میشیم یه نوشته ای ازشون توی ردپا ببینیم!!! خوب ازشون بخوایین که فعال تر باشن،  مطلب بدن، اینطوری که نشد که!

این که شورای سر دبیری هم سرگروه های ستون ها باشن به نظرم خیلی خیلی بهتره.

یه کار دیگه هم میشه کرد. یه نوشته که قراره توی ردپا چاپ بشه بدینش به اعضای ستون مربوطه هم تا در بارش تصمیم بگیرن که چاپ بشه یا نه؟! هر چند که فکر کنم تا حالا تقریبا هر چی از اینور اومده از اونور چاپ شده! بر خلاف اون چیزی که باید باشه یعنی اونقدر قوی که هر چیزی توش چاپ نشه!

در مورد اون نوشته هم باید بگم که اولش خوشحال شدم وقتی دیدم چاپ نشده چون احساس کردم گزینشی در کار بوده، به هر حال یه نقصی توش بوده که به درد ردپا نمی خورده و چه خوب می بود اگه ردپا واقعا اینطوری می بود!  به هر حال اگه قرار شد چاپ بشه اینکه اون خیلی عجولانه بود صبورانش! هست میفرستمش.

یه چیزی هم به نظرم رسید اینکه من فکر میکنم کمیت خودش می تونه یکی از شاخص های کیفیت باشه. نه؟

یه سوال هم دارم، قراره ردپا پولی بشه؟ و اگه بشه فکر می کنید کسی برای گرفتنش پول میده؟!

به هر حال فکر میکنم هنوز هم میشه بهترش کرد و به این خاطره که بازم در بارش نظر میدم. واقعا وقتی که شماره ی 4 رو دیدم اصلا خجالت کشیدم از اینکه این نشریه ورودی ماست! بی نهایت .... ولی اگه خودتون این شماره ی 4 رو قبولش دارین و بعد از اصلاح شده این و قراره از این به بعد اینجوری باشه  بگین که دیگه حساب کار دستمون باشه .

 

 

موفق باشید...  و از زحماتتون هم بابت جشن و هم ردپا ممنون

حالا من مرده، شما زنده!!! کجای حرفهای این آقا/خانم ناحقه؟! و من واقعا چه جوابی می تونم بهش بدم؟! و سوال بعدی اینکه چقدر از این انتقادات مربوط به من می شه؟! یعنی در واقع شما اگر جای من بودید، چه کار می کردید؟!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد