ردپا
نشریه ی بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهرانردپا
نشریه ی بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهرانردپا ی حواس پرت...!
به نام او
باز هم سلام!
من کاملا شلوغ و سردرگمم! یک معذرت خواهی بزرگ به بچه های تحریریه و به خصوص آقای پیشنمازی بدهکارم!
انقدر همه چیز قاطی پاتی شد که من فراموش کردم فرم ایشون رو بخونم و وارد جدول همکاران ردپا کنم! امشب که داشتم نوشته های شماره ی ۳ را تا جایی که به دستم رسیده بود؛مرتب می کردم؛ وسط اون همه کاغذ؛ فرم ایشون رو دیدم و لب گزیدم!!!
به خاطر همین جدول اصلاح شده را دوباره تو وبلاگ گذاشتم تا شاید جبران اشتباه لپی پیش آمده رو بکنه! هرچند ممکنه دیگه حوصله ی دیدن این جدول رو نداشته باشید...!
|
ادبی/اجتماعی |
مصاحبه با اساتید | |
|
خانمها |
آقایان |
مرتضی پیشنمازی |
|
ماندانا مجیدیان |
مجید صادقیان |
فروه رمضانزاده |
|
مریم حاتمی |
مرتضی پیشنمازی |
زهرا شفیعی |
|
فروه رمضانزاده |
سید هادی طباطبایی |
زهرا عبادی |
|
زهرا شفیعی |
محمد لسان پزشکی |
مصطفی کوکبی |
|
مهدیه صالحی |
پوریا مقصودی |
نرگس محمدزاده |
|
زهرا عبادی |
ناصر یوسف زاده |
معرفی کتاب |
|
نرگس محمدزاده |
|
مجید صادقیان |
|
علمی |
مرتضی پیشنمازی | |
|
پوریا مقصودی |
مریم حاتمی | |
|
زانیار قاضی زاده |
زهرا شفیعی | |
|
مصطفی کوکبی |
نرگس محمدزاده | |
|
انگلیسی |
سبحان مومنی | |
|
مریم حاتمی |
خبری | |
|
مرتضی پیشنمازی |
ناصر یوسف زاده | |
|
مهدیه صالحی |
فروه رمضانزاده | |
|
پوریا مقصودی |
زهرا عبادی | |
|
کامپیوتر |
مذهبی | |
|
شبنم ابطحی |
فروه رمضانزاده | |
|
مرتضی پیشنمازی |
مریم حاتمی | |
|
سید هادی طباطبایی |
زهرا شفیعی | |
|
طنز |
مهدیه صالحی | |
|
مهدیه صالحی |
سید هادی طباطبایی | |
|
مرتضی پیشنمازی |
محمد لسان پزشکی | |
|
فروه رمضانزاده |
هنری | |
|
سید هادی طباطبایی |
پوریا مقصودی | |
|
پوریا مقصودی |
بهنام حیدری | |
|
سبحان مومنی |
زهرا عبادی | |
|
ناصر یوسف زاده |
ماندانا مجیدیان | |
|
اتفاقات درون نشریه/پیشنهادات بچه ها |
سبحان مومنی | |
|
زهرا عبادی |
سرگرمی | |
|
فروه رمضانزاده |
شبنم ابطحی | |
|
اوژن کحالی |
زهرا عبادی | |
|
پوریا مقصودی |
| |
|
|
| |
سلام خدمت سردبیر محترم خانم پژوهی
لطفا نظر تون رو راجع به تبریک جشن تولد آخر کلاس بگید.
به نام او
نمی دونستم که انقدر نظرم مهمه!!! :)
من اصولا علاقه ندارم که کسی جز دوستهای واقعا صمیمی ام تولدم رو بدونن! اعتقاد دارم که تولد هر کس بزرگترین و خاص ترین روز زندگیشه و شخص من از این روز نهایت استفاده رو می کنم برای بودن و حرف زدن با آدمهایی که واقعا دوسشون دارم! به نظرم این کار اون هم در جمعی که چندان هم صمیمی نیست(شاید دوستانه باشه ولی صمیمی نه!) جدای از اعتقادات مذهبی شخصی ام چندان کار جالبی نیست! واقعیت اینه که برای خود من خنده دار بود!!! اینکه ۱۰ ثانیه برای تولد کسی دست بزنیم بیشتر آدم رو یاد چیزهای دیگه می ندازه و همین خنده دارش کرده بود! من حتی از قسمتهایی از نشریات که دوستان و آشنایان و ... از هم تشکر می کنن و به هم تولد تبریک می گن و غیره خوشم نمی یاد! شاید به این خاطر که دوست ندارم احساسم را نسبت به کسی که دوستش دارم در جمع بگم! اصولا انقدر مغرور هستم که از بیان احساساتم به صورت مستقیم تفره برم! در مجموع موافق نیستم! اما به هر حال آدمها آزادند...!