ردپا

نشریه ی بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران

ردپا

نشریه ی بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران

موسی و شعبان!

به نام او

اولین دوشنبه ی سال 87 است و ما، من و حسین و ضحی (خواهر دومی ام) قرار است که کلی خوش بگذرانیم. احسان (شوهر ضحی) تهران کار دارد و همان دوشنبه صبح می رود تهران. زینب (خواهر اولیم) و سعید (شوهرش!) هم که کلا جایشان خالی است و اصلا ایران نیستند که بخواهند پیش ما باشند. مامان و بابا هم ترجیح می دهند که همان بابلسر بمانند و به کار و زندگیشان برسند. از جمعه، 2 فروردین که از ساری می آییم بابلسر، تا دوشنبه، 12 فروردین همانجاییم و هی برای خودمان سرگرمی جور می کنیم. اولین سرگرمی و بهترینش، همین دوشنبه ایست که می خواهم برایتان قصه اش را بگویم:

ادامه مطلب ...