به نام او
... مگر تو ای دم آخر
در این مبانه تو
سنگ تمام بگذاری!
سلام!
می خواستم این پست رو بعد از شماره ی ۳ "ردپا" بذارم که خوب نتونستم صبر کنم! واقعیت اینه که من هنوز نمی دونم نظر شما در مورد "ردپا" چیه! که البته قراره از طریق سایت خبرش برسه! اما همون طوری که قبلا هم گفتم، هیچ دوست ندارم که اعتقادات شخص من با "ردپا" اشتباه گرفته شه! اینکه "ردپا" اهداف خاصی رو دنبال می کنه، یه حقیقته! اما این اهداف لزوما و ۱۰۰٪ به اعتقادات شخصی من بر نمی گرده! نمی دونم در مورد من چی فکر می کنین! بعضی ها اعتقاد دارن که من خودخواهم، بعضی هم فکر می کنن که خیلی تند و دگم و ... ام! نمی دونم، شاید هم باشم. اما ۲ تا سوال اینجا مطرح می شه: این خودخواهی و دگم بودن احتمالی چقدر در "ردپا" و خط مشی اش تاثیر گذاشته؟! و دوم اینکه من واقعا چگونه ام و چرا؟!
این سوالها رو برای این می پرسم که راستی راستی خودم هم گیج شدم! گاهی حرفی رو به قصد خاصی می زنم و برداشتی کاملا متفاوت از اون میشه! گاهی حتی حرفی نمی زنم و بعد فکر می کنم سکوتم باعث سوءتفاهم شده! اگر قرار باشه به عنوان مسئول "ردپا" برای همه و از زبون همه،حرف همه رو بزنم، ترجیح می دم که بیشتر بدونم از برداشت شما از خودم! اگر هم حرفی هست که فکر می کنید گفتنش به صورت علنی سخته، به ردپا mail بزنین!
مومن آینه ی مومن است! پس لطف کنید صادق باشید! در ضمن، اگر خدا بخواد، دارم می رم مکه! پس به خاط همه ی خودخواهی ها و تند بودن ها و ... ها واقعا ببخشید!
ای کاش مرا چشم تماشا بادا یک لحظه زمانه با دل ما بادا
هر روز که می رود به خود می گویم: امروز نبود، کاش فردا بادا!!!