ردپا

نشریه ی بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران

ردپا

نشریه ی بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران

اصلاحیه ی پست قبلی!

به نام او

به همه ی دوستانم، چه مدرسه ای و چه دانشگاهی و به خودم که ...

دست ها ... و دست ها

فریدون مشیری

به دستهای او نگاه می کنم

که می تواند از زمین

هزار ریشه ی گیاه هرزه را برآورد

و می تواند از فضا

هزارها ستاره را را به زیر پر درآورد

***

به دستهای خود نگاه می کنم

که از سپیده تا غروب

هزار کاغذ سپید را سیاه می کند

هزار لحظه ی عزیز را تباه می کند

مرا فریب می دهد

تو را فریب می دهد

گناه می کند!

***

چرا سپید را سیاه می کند؟

چرا گناه می کند!؟