ردپا

نشریه ی بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران

ردپا

نشریه ی بچه های پزشکی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران

به نام اسلام مظلوم!

به نام او 

این لایحه ی حمایت از حقوق خانواده هم برنامه ای شده برای خودش! مامان همیشه حرف خوبی می زند این جور وقتها: "با این قانونها زندگی آدمها نه بهتر می شه و نه بدتر؛ به جای این حرفها و کش مکشها در مورد آیه هایی حرف بزنن که از مهر و محبت بین زن و مرد گفته! وگرنه مردی که مرد زندگی نیست، بلای جون زن و بچه اشه و زنی که پایبند به زندگیش نیست، زندگی کردن باهاش زندگی نیست! قانون هم کمک خاصی نمی کنه." راست می گوید مامان! این قانونها همه برای روز مبادا است، نه برای پایه و اساس یک زندگی که می تواند با توافق و مهر و منطق به خوبی و خوشی شروع شود! انگار آدمها از همان روز اول شروع زندگیشان ارث بابایشان را از هم طلب دارند! این همه کشور دراز و کوتاه قوانین را به نفع زنها تغییر دادند و وضع مملکتشان این است! مملکتهای عربی هم که برای نفس کشیدن زنهایشان اجازه نامه می خواهند هم وضعشان دست کمی از کشورهای حامی حقوق زنان ندارد! ایران هم این وسط مثل همیشه فقط سعی می کند به هر قیمتی متفاوت باشد!!! 

من به ریز قوانین مسخره ی این طرح کاری ندارم! اما یک بندش آنقدر خنده دار است که نگو! اگر شورای نگهبان که مثلا قوانین را بر اساس اسلام محک می زند این قانون را قبول کند، من یکی که شک نمی کنم در اینکه دین خدا عوض شده! آن قانون هم تعلق گرفتن مالیات بر مهریه است!!! در قرآن از مهریه با عنوان نحله یاد شده و نحله یعنی هدیه! در اسلام هم به هدیه خمس و زکات و به عبارتی مالیات تعلق نمی گیرد! خنده دار است. به نام اسلام و به کام کی؟!!! (البته خود این قانون چندان اهمیتی ندارد برایم، ولی مشت نمونه ی خروار است!) کاش بشود باز هم به اسم مسلمان سر بلند کرد و فریاد زد که: 

مسلمانان، مسلمانان، مسلمانی ز سر گیرید... 


پ.ن: راستی، قرآن یادتان نرود این روزها:  

www.sooreyetamasha.blogsky.com